معجزه انقلاب
گزیده ای از بیانات امام خامنه ای (حفظه الله) به منابست سالروز شهادت حسن باقری (9بهمن)
شهید حسن باقری بلاشک یک طرّاح جنگی است. کِی؟ در سال ۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۵۹. این مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! اینها معجزهی انقلاب است...رهبر انقلاب ۹۲/۰۹/۲۵

دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند.
مثلاً شهید حسن باقری بلاشک یک طرّاح جنگی است. کِی؟ در سال ۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟
در سال ۵۹. این مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! اینها معجزهی انقلاب است.
رهبر انقلاب ۹۲/۰۹/۲۵
غلامحسین افشردی (حسن باقری) اسفند ۱۳۳۴ در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن دوران دبستان در دبیرستان "مروی" ادامه تحصیل داد و با اخذ دیپلم در سال 1354 در دانشگاه ارومیه در رشته دامپروری پذیرفته شد. اما چندی بعد به دلیل فعالیتهای مذهبی و مبارزاتی از دانشگاه اخراج و در سال 1356 به خدمت سربازی اعزام شد و سرانجام با فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، سربازی را ترک کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد فعالیتهای مختلف فرهنگی و اجتماعی ازجمله خبرنگاری (روزنامه جمهوری اسلامی) شد و در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهههای جنوب گشت.
باقری در بدو ورود به اهواز، "واحد اطلاعات عملیات رزمی" را برای دستیابی دقیق به موقعیت دشمن راهاندازی کرد که این امر آغازی برای راهاندازی این واحد در ستاد عملیات جنوب شد. این دانشجوی 25 ساله که درابتدا در باور هیچکس نمیگنجید، با تأسیس واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، واحدی که بعدها نبض دفاع مقدس هشتساله مردم ایران را به دست گرفت، مسیر جنگ را عوض کرد. راهبرد باقری مبنی بر ورود نیروهای مردمی به صحنه جنگ و ادغام ارتش و این نیروها در اولین عملیات بزرگ ایران معجزه کرد. ارتش عراق که تا آن روز چهار عملیات ایران را دفع کرده بود و غیرقابل شکست نشان میداد، در این عملیات کیلومترها از خاک ایران عقبنشینی کرد.
در عملیات بعدی که طریقالقدس نام داشت، ایران با استفاده از این راهبرد شکست سختی به ارتش عراق وارد کرد. در این عملیات فقط 15 هزار افسر و سرباز عراقی به اسارت ایران درآمدند. وقتی در نهم اردیبهشت سال 1361 فرماندهان جنگ 40 هزار نیروی جنگی را برای بازستانی خرمشهر از عراق آماده رزم کردند، صاحبنظران نظامی دنیا هیچگاه فکر نمیکردند با مدیریت و فرماندهی ایرانی، این عملیات بزرگ با موفقیت به پایان برسد. راهبرد باقری در این عملیات به اوج خود رسید و ایران با قدرتنمایی خیرهکننده در طول یک نبرد 23 روزه، خرمشهر را از عراق بازپس گرفت، 16 هزار نفر از نیروهای دشمن را کشت و 19 هزار نفر را اسیر کرد. پس از آزادسازی خرمشهر، باقری با ارائه ایدههای راهگشا و طراحی عملیات ماهرانه و... بهعنوان معاون فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزیده شد.
باقری در 9 بهمن سال 1361، زمانی که در جبهه فکه مشغول شناسایی منطقه دشمن و آمادهسازی عملیات بعدی بود، در سنگر دیدهبان مورد اصابت گلوله خمپاره عراقیها قرار گرفت و به شهادت رسید. باقری در آن روز 27 سال داشت و جمله معروفی که از او به یادگار مانده این است: «باید به خود جرأت داد، ما میتوانیم.»
مقام معظم رهبری در بیانات خویش، درخصوص این شهید بزرگوار مطالبی را بیان فرمودهاند که در ذیل به مناسبت سالروز شهادت ایشان در 9 بهمن 1361 این بیانات نقل شده است:
نمونه بروز استعدادها در دفاع مقدس
مقام معظم رهبری، جنگ تحمیلی را عامل بروز استعدادها دانسته که ناشی از معجزۀ انقلاب اسلامی است و در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران به تاریخ پنجشنبه 25/ 9/ 1392، شهید باقری و باکری را نمونه بروز استعدادها در دفاع مقدس دانسته و بیان داشتند:
«مسئلۀ دفاع مقدّس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملّت ایران، آزمونی هم بود برای بُروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکتۀ مهم و قابل توجّهی است که به آن توجّه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند. مثلاً در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و درحالیکه از مسائل نظامی هیچ اطّلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الآن در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلاً فرض کنید شهید حسن باقری منباب مثال، بلاشک یک طرّاح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطّلاع ندارد؛ والّا کسی اطّلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعاً این جوان بیست و چند ساله یک طرّاح جنگ است. کِی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکتۀ مهمّی است. یا فرض بفرمایید فلان سردار جنگی - حالا از شهدا و رفتگان اسم بیاوریم؛ زندهها هم زیادند، همین آقا مرتضای خودمان [سردارسرتیپ پاسدار مرتضی قربانی] که اینجا نشسته و دیگران، همه از همین قبیلاند - مثلاً شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتّحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدّتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلاً مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت المقدّس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح المبین، این جوان یک فرماندهی زبدۀ نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزۀ انقلاب است. این در مورد بروز شخصیتها؛ حالا در این زمینه حرف زیاد است، منتها عرض کردم این مطالبی است که از بس روشن است مورد غفلت قرار گرفته؛ یعنی کسی توجه به این [مطلب] نمیکند که اینها که بودند؟ چه بودند؟ یک جوان بیستوهفت بیستوهشت ساله و حداکثر سیساله در وقت شهادت، و در اوج تواناییهای نظامی یک انسان، یک جوان؛ او از کجا شروع کرد که به اینجا رسید؟ در چه مدتی به اینجا رسید؟ این خیلی مهم است.
دلیل مهارت اینها و عظمت کار اینها این است که پختگان نظامی ما، برادرانی که در ارتش بودند و سالها کار کرده بودند - که در طراحی عملیات با همدیگر مینشستند، در فتحالمبین، در بیتالمقدس، در خیبر، جاهای دیگر، تبادل نظر میکردند - همه، کار اینها را و فکر اینها را تصدیق و تأیید میکردند. و دلیل روشنتر اینکه اینها توانستند یک ارتش مجهز پشتیبانیشده از سوی قدرتهای بزرگ را، با آن همه سازوبرگ در عملیاتهای فوقالعاده عجیبی، آنچنان در محاصره بیندازند که آنها خودشان حیرت کنند. فرض کنید در عملیات فتحالمبین طراحیهای همین نیروهای جوان ما، همین بچههای ما موجب شد که - دشمنی که آن صحرای عظیم را [پر کرده بود] که بنده آن صحرا را همان زمان جنگ رفتم کاملاً از بالا دیدم؛ استقرار نیروهای دشمن را از آن دیدگاهها بنده نگاه کرده بودم که چطور تمام این صحرا را، دشتعباس و این طرف و آن طرف را اینها [فرا] گرفتهاند - دشمن ناگهان احساس کند که این نیرویی که در مقابل او است و دارد با او میجنگد، از پشت سر دارد به او حمله میکند. این مهم نیست؟ این کوچک است؟ این قابل این نیست که روی این حرکت عظیم کار بشود، فکر بشود، تحقیق بشود، کار هنری بشود، کار تحقیقی انجام بگیرد؟ اینها شوخی است؟ یا در عملیات بیتالمقدس دو سه لشکر مجهز دشمن ناگهان احساس میکنند در محاصره قرار گرفتند؛ در این صحرای منطقۀ خوزستان از شمال دارد به آنها حمله میشود، از شرق دارد به آنها حمله میشود، از این طرف دارد به آنها حمله میشود. پس اهمیت و صحت طراحیهای جوانهای ما، این استعدادهای برجسته، ازجمله اینجا معلوم شد که یک لشکر مجهز، یک نیروی مسلح از همه جهت مجهز که هم ژنرالهای کارکشته و قدیمی و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهانی به اینها کمک میشد، به اینها دستور داده میشد، روش یاد داده میشد، حتی تاکتیک به اینها تعلیم داده میشد؛ این ارتش آنچنانی در مقابل طراحیهای جوانهای ما دست و پایشان بسته میشد، کم میآوردند و مغلوب میشدند؛ این دلیل چیست؟ این دلیل این است که کار در اینجا دارای یکچنین عظمت و اهمیتی است. [بنابراین] این استعدادها بروز کرد.»
نوشتن خطاهای روزانه توسط شهید باقری
مقام معظم رهبری همچنین در بیاناتی پس از اقامه نماز در جمع برخی از شخصیتهای فرهنگی سیاسی، به تاریخ 23/ 01/ 1390، به شرح حال شهید حسن باقری اشاره کرده و درخصوص نوشتن خطاهای خود بهعنوان یکی از فضایل اخلاقی اسلامی فرمودند:
«پارسال یا پیرارسال بود که من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیۀ علمای اخلاق و در توصیههای بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم. این محاسبۀ نفس، خیلی چیز خوبی است. انسان باید خود را محاسبه کند، بعد یکییکی از انجام گناهان خود کم کند. ما به بعضی از گناهها عادت کردهایم - گاهی انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت کرده - همت کنیم اینها را یکییکی کنار بگذاریم؛ این نقاط ضعف را یکییکی کم کنیم.»
منبع : مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس