عملیات رمضان
عملیات رمضان
شرق بصره-1361
صدام پس از اشغال خرمشهر و به بهانه حمله سراسری اسراییل به جنوب لبنان، قصد داشت جنگ را خاتمه داده و امتیاز خرمشهر را برای خود نگهدارد. از سوی دیگر فرماندهان ایرانی با اطلاع از این قصد بر آن شدند تا با فتح منطقهای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی، پایان عادلانهای به جنگ بدهند. به این ترتیب عملیات «رمضان» در چهار محور و پنج مرحله از سوی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران طراحی گردید، تا با عبور از خط مرز بین المللی، یک زمین مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع تصرف شود.
این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاههای مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی میشد. مهندسی عراق درمنطقه شمال غربی «بصره» و «تنومه» خطوط پدافندی عراق را با ساخت یک کانال به طول 30 و عرض 1 کیلومترـ که مختص پرورش ماهی بود ـ با پمپاژ آب و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیربار به عنوان مانعی اساسی و بازدارنده از حملات احتمالی نیروهای ایرانی به سوی بصره تدارک دیده بودند.همچنین در قسمت جنوبی منطقه ـ روبروی شلمچه ـ آب رها شده بود تا از هرگونه تردد نیروهای زرهی و پیاده، عملا ممانعت به عمل آید.
سرانجام عملیات رمضان در شب 21 ماه مبارک رمضان و سالروز شهادت امام علی (ع) در ساعت 21 و 30 دقیقه شامگاه 23 تیر 1361 با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» در منطقه عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. در این حمله 10 تیپ از سپاه و دو لشکر از نیروی زمینی ارتش حضور داشتند که تحت امر 4 قرارگاه عملیاتی کار میکردند.
در مرحله نخست ـ در سه محورـ به علت موانع و استحکامات پدافند مثلثی شکل و میادین مین فراوان، نیروهای ایرانی نتوانستند با سرعت عمل به تمامی اهداف مورد نظر دست پیدا کنند، لذا با روشن شدن هوا از ادامه پیشروی خودداری شد. اما در محور جنوبی ـ جنوب پاسگاه زید ـ چهار تیپ از سپاه و دو تیپ از ارتش توانستند با سرعت عمل چشمگیری همه مواضع دشمن را در هم کوبیده و تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقیها رسیده و خود را به نهر «کتیبان» شرق اروند و کانال «ماهیگیری» برسانند، به گونهای که به قرارگاه لشکر 9 زرهی عراق دست یافته، و ضمن به غنیمت گرفتن خودروی تویوتای فرماندهی، قرارگاه را منهدم نمایند. علیرغم این موفقیت، جناح راست نیروها باز مانده بود و با روشن شدن هوا عراقیها با یک لشکر زرهی فشار اصلی را معطوف به این منطقه کرده و از تأمین نیروهای پیشروی ایرانی ممانعت به عمل آوردند.
در این مرحله از عملیات 85 دستاه تانک و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم و 71 دستگاه تانک و نفربر نیز به غنیمت گرفته شد. مرحله دوم نیز در محور میانی ـ جنوب پاسگاه زید ـ و با همان یگانها و با تقویت دو تیپ دیگر در تاریخ 25 مرداد ماه 1361 صورت گرفت، که چندان موفقیتآمیز نبود و تنها مقداری خسارت به دشمن وارد آمد و شماری از آنان کشته و زخمی و اسیر شدند.
در مرحله سوم احتمال میرفت که دشمن با تجمع نیروهای زرهی و آرایش وسیع آنان قصد پاتک دارد، لذا در تاریخ 30 مرداد ماه 1361 از شرکت نیروهای زرهی خودی صرفنظر شد تا نیروهای پیاده بتوانند به انهدام تانکها و نفربرها بپردازند. بنابراین عملیات مرحله سوم از جنوب پاسگاه زید آغاز شد و نیروهای ایرانی بطور خیرهکنندهای به درهم شکستن و تصرف مواضع دشمن پرداختند. رزمندگان اسلام توانستند در این مرحله مهم، در زمینی به وسعت 180 کیلومتر مربع، نزدیک به 700 دستگاه تانک و نفربر را منهدم و 14 دستگاه تانک و نفربر دشمن را که 4 دستگاه آن از نوع پیشرفته «تی 72» بود را به غنیمت بگیرند.
مرحله چهارم عملیات در یکم شهریور ماه 1361 از محور جنوبی منطقه عملیاتی شلمچه شروع شد اما به دلیل هوشیاری و آمادگی عراقیها و استحکامات و مواضعی که تعبیه شده بود، راهی از خط نخست دشمن، به روی رزمندگان اسلام باز نشد.
مرحله پنجم و پایانی که تلاش نهایی و اصلی این عملیات سیاسی ـ نظامی بود، در تاریخ 6 شهریور ماه 1361 از شمال پاسگاه زید در حد فاصل دژ مرزی عراق و خاکریزهای مثلثی آغاز شد. در بدو درگیری و نبرد، همه چیز طبق طرح فرماندهان ایرانی پیش میرفت و نیروهای ارتش و سپاه توانستند گذشته از پاکسازی و الحاق، خاکریزی مناسب و دو جداره در جناح شمالی بسازند. ولی از آنجا که دقت کافی در ساخت آن بکار نرفت، دشمن توانست 5 کیلومتر در آن رخنه کند. در این مرحله 130 دستگاه تانک و نفربر منهدم و 11 دستگاه نیز به غنیمت گرفته شد و همچنین 800 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند.
بنابراین آمار کل تلفات و خسارات وارده به ارتش عراق در عملیات رمضان عبارت بود از:
1097 دستگاه تانک و نفربر منهدم شده، 50 تانک و نفربر به غنیمت نیروهای اسلام در آمد و 8715 تن از نیروهای بعثی عراقی نیز کشته و زخمی و اسیر شدند.
جمهوری اسلامی ایران با اجرای این عملیات سیاسی ـ نظامی نشان داد که در نفوذ به خاک عراق و ادامه نبرد، تنها به دنبال خواستههای به حق مردم خود است، هر چند که محدوده پاسگاه زید عراق به وسعت 400 کیلومتر مربع تصرف و لشکر 9 زرهی عراق به طور کامل منهدم شد و هدف اصلی تأمین نگشت، اما این عملیات یک اقدام مثبت تلقی گردید.
نام عملیات: رمضان
زمان اجرا: 23/4/1361
تلفات دشمن (کشته، زخمی یا اسیر): 8715
رمز عملیات: یا صاحب الزمان ادرکنی
مکان اجرا: منطقه عملیاتی شلمچه ـ شمال غربی خرمشهر و شرق بصره
ارگانهای عمل کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای ارتش جمهوری اسلامی
اهداف عملیات: فتح منطقهای از خاک عراق و گرفتن امتیاز اراضی برای پایان عادلانه به جنگ دو ساله ـ طی 5 مرحله
عملیات رمضان؛ رزم مشترک سپاه وارتش براى تعیین سرنوشت جنگ در چهار مرحله
رمضان عملیاتى براى فرار از دام
عملیات رمضان با همکارى مشترک سپاه و ارتش براى تعیین سرنوشت جنگ در ۲۳ تیر ۱۳۶۱ مصادف با ۲۱ رمضان (۱۴۰۲ه. ق) انجام شد.
پس از فتح خرمشهر و برترى سیاسى- نظامى ایران، رژیم بعث عراق درحالى مسئله صلح را مطرح کرد که هیچ تغییرى در ماهیت رفتار سران این رژیم مشاهده نمى شد.
پافشارى عراق بر ادعاى قبلى عدم پذیرش قرارداد ۱۹۷۵الجزایر، حضور در بخشى از خاک ایران و ادامه حملات، تایید این مسئله بود و تلاش عراق و مجامع بین المللى وکشورهاى حامى آن در منطقه براى طرح صلح نه از روى اعتقاد بلکه به دلیل شرایط حادى بود که آنان را در موضع ضعف قرار داده بود و منافعشان را تهدید مى کرد. علاوه بر آن تصمیم گیرندگان سیاسى و فرماندهان نظامى ایران با توجه به برترى مطلق جمهورى اسلامى در این زمان حاضر نبودند بدون دستیابى به حداقل امتیاز ( تنبیه متجاوز وگرفتن غرامت ) قرارداد پایان جنگ را امضاء کنند.
از این رو هدف اصلى ایران از ورود به خاک عراق و ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر وادار کردن جامعه بین المللى به تنبیه متجاوز بود تا از این رهگذر به ماهیت انقلاب اسلامى خدشه وارد نشود.
پس از پیروزى در عملیات بیت المقدس که به آزاد سازى بخش اعظمى از مناطق اشغالى منجر شد، ایران براى اجراى عملیاتى که سرنوشت جنگ را مشخص کند چاره اى جز ورود به خاک عراق نداشت که با اذن حضرت امام خمینى(ره) مبنى بر ورود به خاک عراق، فرماندهان، منطقه شلمچه و بصره را براى حمله نهایى خود برگزیدند که بر اساس پیش بینى هاى صورت گرفته با رسیدن نیروهاى ایرانى به بصره یا نزدیکى آن، کار رژیم صدام تمام بود، اما در این میان مسئله حمله گسترده اسرائیل از زمین و هوا به لبنان به اوج خود رسید.
در این زمان در جلسه شوراى عالى دفاع که با حضور شهید سپهبد صیاد شیرازى و محسن رضایى برگزار شد، بعد از چندین ساعت بحث و تبادل نظر تصمیم گرفته شد ایران به جنوب لبنان نیرو اعزام کند ،اما شهید صیاد شیرازى که در آن مقطع به سوریه سفر کرده بود از قراین و شواهد متوجه این مطلب شد که پرداختن به لبنان و غفلت از عراق دامى براى ایران است و نظر خود را در این خصوص در بازگشت به محضر امام (ره) رساند و ایشان فرمان بازگشت نیروها را از لبنان صادر کردند. هرچند ایران از این دام رهید اما صدام از یک ماه غفلت، نهایت استفاده را کرد و ضمن ساماندهى ارتش خود به سرعت بر استحکامات شرق بصره افزود.
عملیات رمضان با مشارکت و فرماندهى ارتش و سپاه، نخستین عملیاتى بود که با هدف حضور قواى نظامى ایران در پشت شط العرب و تسلط بر معابر وصولى بصره و با این امید که در صورت موفقیت امکان پایان پیروزمندانه جنگ فراهم شود، در خاک عراق انجام شد. این عملیات در چهار مرحله انجام گرفت که در مرحله اول و دوم نیروهاى ایران توانستند به مواضع دشمن حمله کرده و به رغم تصرفات قابل توجه و تلفات و خسارات سنگینى که بر دشمن وارد کردند، ناچار به عقب نشینى شدند.
در مرحله سوم این عملیات که بامداد روز ۳۰تیرماه ۶۱ آغاز شد، با وجود وارد کردن تلفات بسیارى بر نیروها و ادوات دشمن و دست یافتن به برخى اهداف از پیش تعیین شده، به علت شدت مقاومت دشمن یگانها پس از پیشروى اولیه ناچار به بازگشت به مواضع قبلى شدند.
مرحله چهارم در شامگاه اول مرداد ماه ۶۱ با حرکت گردان هاى خط شکن سپاه آغاز شد و نیروهاى خودى موفق به شکستن خط اول دشمن شدند، ولى محدود بودن زمین منطقه، وجود انواع موانع از قبیل سیم خاردار و میدان مین و تمرکز انبوه آتش توپخانه و فشار رده هاى بعدى ارتش عراق در منطقه، مانع پیشروى یگانها شد.
هرچند عملیات رمضان برابر طرح هاى تهیه شده به اهداف نهایى خود دست نیافت اما رزمندگان اسلام به هدف اصلى که تنبیه متجاوز و انهدام هر چه بیشتر نیروهاى بعثى و مقابله با تمامى فشارهاى سیاسى- تبلیغاتى دنیاى استکبار بود، دست یافتند.
کارشناسان سیاسى، بى اعتنایى به شرایط و حقوق جمهورى اسلامى (شناسایى و تنبیه متجاوز، پرداخت غرامت، عقب نشینى از مناطق اشغالى و به رسمیت شناختن حاکمیت ارضى در قلمرو جغرافیایى) ، تاکید بر پذیرش آتش بس و نه صلح (برخى از این پیشنهادهاى آتش بس در زمانى ارائه مى شد که عراق قسمت هاى عمده اى از خاک ایران را در اشغال خود داشت و چنانچه ایران آتش بس رامى پذیرفت، برترى هاى نظامى موجود به مثابه تضمین هایى بود براى عراق تا اراده سیاسى و سلطه جویانه خود را در خصوص ادعاهاى ارضى بر ایران تحمیل کند) و عملکرد مغرضانه شوراى امنیت را از جمله عوامل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و ورود به خاک عراق در عملیات رمضان عنوان مى کنند.
با وجود مسائل یاد شده، حضرت امام خمینى (ره) در ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ قبل از شروع عملیات رمضان در یک سخنرانى درباره اعزام هیئت صلح به ایران وعراق فرمودند: «... اشخاصى بیایند که طرفین قبول دارند و بنشینند و ببینند که ما به عراق حمله کردیم یا عراق به ما.
خرابى هایى را که آنها وارد کردند ببینند و بروند شهرهاى آنها را هم ببینند.» اما هیئت مزبور به جاى اقدام عملى در جهت شناسایى متجاوز، مذاکره با طرف متجاوز را توصیه مى کند و مشخص است که در مذاکراتى از این قبیل، طرف متجاوز هیچگاه به آنچه که دست یازیده است، اعتراف نخواهد کرد. خصوصا آن که کمک هاى مختلف سیاسى، نظامى و اقتصادى نیز وى را پشتیبانى مى کرد. »
نیروهاى عمل کننده ایران در عملیات رمضان، با وجود استحکامات متعدد عراق خط را شکستند و حدود ۱۸ کیلومتر پیش رفتند و حتى در یکى از محورها، به نزدیکى شهر بصره رسیدند اما با روشن شدن هوا و حملات سنگین زرهى عراق کار مشکل تر شد و سرانجام بعد از چند روز جنگ سنگین، ایران به آن چه که مى خواست دست نیافت.
متخصصان و تحلیل گران نظامى مستقر در قرارگاه ها قدرت زرهى برتر، تشکیل یگان هاى دفاع متحرک،عدم ارزیابى صحیح از امکانات دشمن و تاخیر در شروع عملیات را از جمله عوامل این ناکامى ذکر کردند، اما از نظر شهید صیاد شیرازى ضعف بنیه معنوى رزمندگان و غرور ناشى از پیروزى در عملیات بیت المقدس و نیز خود محورى ارتش و سپاه درعدم موفقیت در این عملیات را نباید از یاد برد.
ذکر این نکته لازم است که پس از فتح خرمشهر، با وجود مشکلات نظامى که در حفظ متصرفات گریبانگیرعراق شده بود، صدام در صدد بود تا با عقب نشینى از برخى اراضى ایران، نبرد از میدان هاى جنگ را به عرصه هاى سیاسى بکشاند و بدون آن که شرایط ایران براى صلح در نظر گرفته شود، با به دست آوردن وجهه صلح طلبى، هم ایران را وادار به پذیرفتن شرایط جدید خود بکند و هم با نگاهى به چندماه آینده که قرار بود میزبانى «کنفرانس سران کشورهاى غیر متعهد» و ریاست آن را به مدت ۸ سال عهده دار شود، شرایط دلخواه را به ایران تحمیل نماید. ازطرف دیگر، ایران براى برگزارى کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد دو راه بیشتر نداشت یا در کنفرانس شرکت نمى کرد که ضررهاى آن براى سیاست خارجى ایران جدى بود و یا اگر شرکت مى کرد، با توجه به زمینه هاى مناسبى که در این کنفرانس وجود داشت بعید نبود که با اقدامات برخى کشورهاى موجه و متنفذ به نوعى شرایط عراق بر ایران تحمیل شود.
اما در این زمان عراق نه تنها به این اهداف نرسید بلکه ایران با اتخاذ روشى مبنى بر تداوم نبرد تا تحقق شرایط خود و نا امن کردن عراق براى کنفرانس غیر متعهدها و درکنار آن، تلاشهاى موثر دیپلماتیک عراق را از میزبانى «هفتمین کنفرانس سران جنبش عدم تعهد» محروم ساخت.
شهید سرلشکر خلبان عباس دوران در سى ام تیرماه ۱۳۶۱ در حین بازگشت ازعملیات بمباران پالایشگاه «الدوره» در ضلع جنوبى بغداد مورد حمله شدید پدافند هوایى و زمینى دشمن قرار گرفت و زمانى که دید هواپیما در حال سقوط است، تصمیم گرفت تا آنجا که مى تواند حداکثر ضربه را به دشمن بزند و طى یک عملیات استشهادى از کمک خلبان خواست تا هواپیما را ترک کند و خود با هدایت هواپیما به سمت هتل محل برگزارى «اجلاس سران غیر متعهدها» به استقبال شهادت رفت و سرانجام پیکر پاکش پس از ۲۰ سال به همراه ۵۷۰ شهید دیگر دوم مرداد ماه ۱۳۸۱ به خاک پاک میهن بازگشت.
احمد معمارى
در رمل هاى رمضان ماندیم تا عبرت بگیریم
عملیات رمضان از چند جهت یکى از نقاط عطف تاریخ دفاع مقدس ۸ ساله محسوب مى شود. اول این که ما در عملیات رمضان اگر نگوییم که شکست خوردیم باید بپذیریم که به اهداف از پیش تعیین شده نرسیدیم که این خود دلایل متعددى دارد، از جمله خیانت ستون پنجم دشمن مانند ناخدا افضلى، آمادگى و تقویت جبهه دشمن توسط همپیمانانش و … اما یکى دیگر از دلایل عدم موفقیت ما در عملیات رمضان غرورى بود که در پى پیروزى هاى بزرگ در عملیات هاى فتح المبین و بیت المقدس همه را فرا گرفته بود. در این مقال سعى شده است این مساله موشکافى گردد. باشد که از حوادث تاریخ عبرت بگیریم و آینده اى روشن تر براى خود رقم بزنیم.
بعد از پیروزى هاى پى در پى و با شکوه در عملیات هاى بزرگ فتح الفتوح ( فتح بستان)، فتح المبین و بیت المقدس که دشمن متحمل ضربات سنگینى گشته و وادار به عقب نشینى تا پشت مرزهاى بین المللى گردید وارد مرحله جدیدى از جنگ شدیم که به تبع آن اوضاع منطقه و اوضاع بین المللى نیز دگرگون شد. قدرت هاى بزرگ دنیا به ویژه امریکا که بقا و گسترش انقلاب اسلامى ایران را خطر بزرگى براى خود مى دانستند با شنیدن اخبار پیروزى هاى جمهورى اسلامى در جبهه هاى جنگ ایران و عراق به صرافت دریافتند که پیروز جنگ جمهورى اسلامى است، بنابراین با جدیت و حساسیت بیشترى موضوع را دنبال کردند و روند حمایت هاى مادى و معنوى از رژیم صدام تشدید گردید تا جایى که علاوه بر ارسال انواع سلاح هاى پیشرفته غربى و شرقى و کمک هاى مالى شیوخ عرب شاهد اعزام نیروهاى نظامى از سوى برخى کشورهاى عرب به عراق بودیم.
بر همین اساس صاحب نظران سیاسى - نظامى معتقدند یکى از اهداف حمله اسراییل به لبنان در بهار سال 1361 و بعد از فتح خرمشهر تحت الشعاع قرار دادن پیروزى هاى چشمگیر جمهورى اسلامى و همچنین درگیر کردن آن در جبهه هاى جدید و مستمسک سازى براى مداخله مستقیم قدرت هاى بزرگ در جنگ به نفع صدام بوده است.
اما در این سو فرماندهان جنگ و مسوولین عالى رتبه نظام با تحلیل اوضاع به این نتیجه رسیدند که دشمن در موضع ضعف و جبهه خودى در موضع قدرت است و این شرایط فرصت خوبى است تا تکلیف جنگ یکسره شود.
اما دو مشکل عمده وجود داشت:
۱- به نظر مى رسد تحلیلگران جنگ از احتمال نقش آفرینى و مداخله بیشتر قدرت هاى بزرگ در پشتیبانى از صدام غفلت کرده و یا راهکار مناسبى براى مقابله با آن پیش بینى نکرده بودند.
۲- افت معنوى در جبهه ها و پشت جبهه ها کاملا مشهود بود. آنچه که ما را در عرصه هاى مختلف مبارزه پیروز ساخته بود و همیشه امتیاز ما نسبت به دشمنانمان محسوب مى شد توکل و توسل ما بود. با بررسى تاریخ جنگ نیز معلوم مى شود هر زمان که روح توسل و توکل بر فضاى جبهه ها و پشت جبهه ها حاکم بود و اشک و راز و نیاز در دل شب موج مى زد پیروز شده ایم اما آن گاه که بر توانمندى هاى نظامى و مادى خود غره گشته ایم با تحمل شکست و ناکامى تنبیه شده ایم تا براى آینده عبرت بگیریم.
در جریان عملیات هاى فتح بستان، فتح المبین و بیت المقدس، آن گونه که از تصاویر ضبط شده نیز بر مى آید اشک، دعا و التجا به درگاه خدا روح حاکم بر کشور بود.
اما در جریان عملیات رمضان به استناد آنچه که خود شاهد بوده ام مراسمات مذهبى زیاد بود اما حس غرور آمیزى بر همه سایه افکنده بود گو اینکه دشمن زبون و دست و پا بسته اى را پیش رو داریم و منتظر است تا در اثر ضربه هاى سنگین ما شکست دیگرى را پذیرا باشد. زمانى که در شب ۲۳ تیر ماه خط دشمن شکست و ستون هاى پیاده و زرهى ما به سمت فتح بصره پیش روى را آغاز کردند سر و ته ستون ها با چشم غیرمسلح قابل مشاهده نبود. من با خود گفتم دشمن هرگز نخواهد توانست در مقابل این نیروهاى عظیم ایستادگى کند و ما تا بغداد پیش خواهیم رفت. بعد از عملیات با هر کس که صحبت مى کردیم از وجود این حس غرور در خود خبر مى داد. به یاد دارم که بعد از عقب نشینى در مرحله اول به قعر پل نو در خرمشهر منتقل شدیم و آن شب بعد از نماز مغرب و عشا شهید احمد کاظمى فرمانده وقت تیپ نجف اشرف و حاج آقا سمندرى روحانى تیپ در سخنرانى خود صریحا اعتراف کردند که ما را غرور گرفته بود و با این شکست (عقب نشینى مرحله اول) خدا ما را گوش مالى داد.
ناگفته نماند با وجود سرسختى دشمن و شدت جنگ، عملیات رمضان دستاوردى قابل توجه نیز داشت. یکى از دستاوردهاى مهم انهدام بى سابقه تعداد زیادى از تانک ها و زره پوش هاى عراقى به ویژه تانک هاى پیشرفته ۷۲T بود که در جریان نبرد نفر با تانک اتفاق افتاد. زمانى که معلوم شد گلوله هاى آر.پى.جى ۷ و تفنگ (۱۰۶) در تانک هاى ۷۲T کارگر نیست رزمندگان سلحشور ما با روحیه شهادت طلبى خود را به تانک ها نزدیک مى کردند و با پرتاب نارنجک به درون کابین خدمه تانک آن را منهدم و خدمه را به هلاکت مى رساندند.
به نظر من مهم ترین درسى که ما باید از عملیات رمضان بگیریم این است که تحت هیچ شرایطى به توانمندى هاى خود غره نشویم و خدا را فراموش نکنیم. فراموش نکنیم، «کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیره» اما ـ باذن الله. بدیهى است که طبق حکم عقل و دستور قرآن باید خود را به علم و فناورى هاى روز مجهز سازیم اما این را نیز فراموش نکنیم که جز به نصرت الهى پیروزى حاصل نمى شود.
در پایان یاد و خاطره شهداى مظلوم عملیات رمضان را که اکثرا با لب تشنه به شهادت رسیدند گرامى داشته و به روحشان درود مى فرستیم.