معرفی کتاب
معرفی کتاب
کوچه نقاش ها
این کتاب در کتابخانه شهید ملک زاده موجود است
معرفی کتاب
:سید ابوالفضل کاظمی از ناشناخته ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس بود. البته از این ناشناختههای بزرگ که دلاوران صحنه جنگ بودند، فراوان داریم. وقتی جنگ شروع شد، او تهران را به مقصد جبههها ترک کرد. کتاب خواندنی «کوچه نقاشها» روایت خاطرات کاظمی، فرمانده گردان میثم در دوران جنگ تحمیلی از زبان خودش است. لحن ساده و بیپرایه کاظمی و به تعبیری ادبیات عامیانه او در کتاب سبب میشود مخاطب ارتباطی صمیمی با اثر برقرار کند. بیان تفاوتهای سالهای قبل و پس از انقلاب از نقاط قوت گفتوگو با کاظمی در این کتاب است. دوران جوانی وی مقارن است با سالهای مبارزه علیه رژیم طاغوت و بعد از آن او 8 سال دفاع مقدس را تجربه میکند. همرزمی او با شهید چمران و دو سال حضور در خاک کردستان از زیباترین و خواندنیترین قسمتهای کتاب است. کتاب در شانزده فصل و بر اساس تاریخ وقایع و مکان آنها تدوین شده است. به دلیل تمرکز بر حوادث جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رخدادهای انقلاب اسلامی در این اثر به صورت خلاصه آمدهاند. «کوچه نقاشها» طی دو سال و براساس سه ماه مصاحبه تدوین شده است. لحن راوی در جای جای کتاب حفظ شده و راحله صبوری تلاش کرده در نوشتن خاطرات ابوالفضل کاظمی به واژهها، تکیه کلامها و اصطلاحات خاص وی وفادار باشد. عنوان «کوچه نقاشها» هم بر میگردد به نام کوچهای که سید ابوالفضل کاظمی کودکیاش را با بسیاری از همرزمانش در آنجا سپری کرده.
بخشی از متن کتاب
... فرصت را خوب دیدم و نیرو را برپا دادم. فضا عوض شد. وقتی عشق آمد وسط , اگر کسی هم خوف داشت, رو نمی کرد. دل ها قرص شد با ذکر خدا. بعد گروهان فدک و بقیع را فرستادم سمت چپ نعل اسبی و گروه ننینوا را سمت راست. رفته بودیم تکلیفمان را با عراق یکسره کنیم.از سه طرف خوردیم با پاتک. دریای آتش و خون شد. خودم هم خل بازی ام گل کرده بود. بلندگو را گرفتم و راه افتادم وسط بچه ها تا رجز بخوانم و روحیه بدهم. نمی دانم برای خدا بود یا برای خودم; خوفم را پنهان کردم و راست ایستادم...