پیام امام خمینی(ره) به مناسبت غائله پاوه
پیام امام خمینی(ره) به مناسبت غائله پاوه
26 مرداد 58
جهت مشاهده کلیپ اینجا کلیک نمایید
بسم الله الرحمن الرحیم
24 شهر رمضان 99 / 27 مرداد 58
از اطراف ایران، گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده اند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می کنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می کنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می دانم.
من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور می دهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور می دهم که ـ بی انتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت ـ با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور می دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند.
تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می دانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می کنم. مکرر از منطقه اطلاع می دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده اند. من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می دانم. والسلام.
روح الله الموسوی الخمینی
بسم رب الشهدا والصدیقین
جمعه ۲۶ مرداد،چهل وپنجمین سالروز غائله پاوه وشهادت علمدارایثار ،جهادوشهادت اولین پاسدار شهید کرج علی رمضانپور
به امید شفاعت ودستگیری
این شهید یکی از 9 شهیدی است که مزار او در یادمان شهدای پاوه می باشد.
زندگی نامه شهید علی رمضان پور :
شهید علی رمضانپور در ۲۵ تیرماه ۱۳۴۰ش در جوادیه تهران دیده به جهان گشود. پنج ساله بود که خانواده از تهران به کرج نقل مکان کردند و در خیابان زرندی چهارصد دستگاه ساکن شدند. علی، دوران ابتدایی را در مدرسه فاتح (شهید مصطفی خمینی جهانشهر) گذراند و اول راهنمایی بود که خانوادهاش به باغستان نقل مکان کردند. دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ترقی در گوهردشت طی کرد. علیرغم اینکه از هوش سرشاری برخوردار بود و در مدرسه شاگرد ممتازی بود، اما بهدلیل فقر مالی خانواده مجبور شد مدرسه را رها کند و برای کمک در امرار معاش خانواده در یک آهنگری مشغول به کار شد. بعد از سه سال شاگردی چون بازار کار آهنگری مناسب نبود ، علی به تهران رفت و نزد دایی اش در خیابان ترقی مشغول به کار پرسکاری شود. بعد از آن بود که علی برای تحصیل خواهرش اهمیت بسیاری قائل شد و همیشه به پدر و مادرش سفارش میکرد که بگذارند خواهرش درس بخواند. یک سال از اشتغال او در پرسکاری میگذشت که جرقههای انقلاب شعلهور شد. خانواده علی از طریق داییاش خبردار شدند که علی در راهپیماییها و درگیریها شرکت میکند؛ وقتی خانواده خطرات این کار را به علی هشدار میدادند و سعی میکردند او را از شرکت در اینگونه مراسم منصرف کنند، علی در جواب میگفت: «ما همه باید به امام کمک کنیم، دست به دست هم بدیم و حکومت طاغوت را نابود و حکومت اسلامی برپا کنیم.» پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، دشواریهای پس از انقلاب پیش آمد. دوازدهم اردیبهشتماه ۱۳۵۸ش زمانی که استاد مطهری توسط ضد انقلابیون به شهادت رسید، علی آنقدر بیتابی کرد که در بستر بیماری افتاد و یک هفته در خانه مادربزرگش بستری شد. بعد از آن، یک روز علی به خانه آمد و گفت که در پادگان ولیعصر (عج) عشرتآباد تهران به عضویت سپاه درآمده است. علی بعد از گذراندن دوره آموزشی سپاه با وظیفه حفاظت از راهآهن تهران، مشغول خدمت به انقلاب و نظام اسلامی میگردد. چندی بعد، علی بههمراه تعدادی از پاسداران انقلاب اسلامی برای مقابله با غائله ضد انقلاب به فرماندهی شهید دکتر مصطفی چمران عازم کردستان میشود. یک هفته پس از رفتن علی، خبرهای ضد و نقیضی از کردستان به گوش میرسد؛ بعضی از اطرافیان، پدر و مادر علی را سرزنش میکنند که چرا اجازه دادهاند پسرشان به چنین معرکه خطرناکی وارد شود. اخبار رادیو و تلوزیون و روزنامهها نیز خبر از درگیریهای شدید در شهرهای کردستان نظیر سنندج، مهاباد، سقز، پاوه و... میدهد تا اینکه چندی بعد، از طرف پادگان ولیعصر (عج) به خانواده رمضانپور اطلاع داده شد که علی در تاریخ بیست و ششم مردادماه ۱۳۵۸ هجری شمسی در غائله پاوه در کنار سردار سپاه اسلام شهید دکتر چمران و دیگر پاسداران مدافع کیان اسلام و مسلمین و امت مظلوم کُرد در آن سرزمین به شهادت رسیده و در همان خاک آرمیده است. آری! در عصر فراموشیها و غفلتها نیز میتوان قوه جاذبه خاک را وانهاد و پای در حریم دلداگیها گذارد تا آنجا که بهار در سادگی و ایستادگی درختان باغ عشق تنفس میکند و نسیم باد از فراسوی خلود و جاودانگی مشام جان حقجویان را معطر میسازد، بتوان در وانفسای معشیت و معصیت، دل بر کوی دلبختگان سپرد. شهید علی رمضانپور در نخستین ماههای تلؤلؤ پرشکوه انقلاب اسلامی، پای در رکاب امام عصر خویش، با شتابی شگفت خود را به کاروان عاشورای ۶۱ هجری رسانده و سه دهه پیش همراه با ۲۵ سرو به خون نشسته، در کنج غربت در خاک خاطرهانگیز پاوه، همه دلداگان را به تأمل واداشته است که گر مرد رهی میان خون باید رفت... «میخواهم عرض کنم شهدای کردستان و خانوادههای این شهیدان خصوصیاتی دارند که در دیگر استانها کمتر دیده میشود و غالباً دیده نمیشود. این خصوصیات یکی این است که شهیدان این خطه مظلومانهتر و غریبانهتر به شهادت رسیدند و خانوادههای آنها صبر دشوارتری کردند.» (قسمتی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران کردستان ۲۲ اردیبهشتماه ۱۳۸۸ش)